عاشقانه ها

دلتنگی های من

عاشقانه ها

دلتنگی های من

مشخصات بلاگ
عاشقانه ها

سوختم باران بزن شاید تو خاموشم کنی

شاید امشب سوزش این زخم ها را کم کنی

آه باران من سراپای وجودم آتش است

پس بزن باران بزن شاید تو خاموشم کنی

کلمات کلیدی
بایگانی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب
آخرین نظرات
پیوندهای روزانه

نه تو می مانی و نه اندوه
و نه هیچیک از مردم این آبادی ...
به حباب نگران لب یک رود قسم،
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت،
غصه هم می گذرد،
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند ...
لحظه ها عریانند.
به تن لحظه خود، جامه اندوه مپوشان هرگز.

 

  • آوای ظهور

وقتی که رفتی بی کسی را تازه فهمیدم
با رفتنت دلواپسی را تازه فهمیدم
بغضی غریب از جنس باران در گلویم ماند
ابری سترون قله های عشق را پوشاند
باد خزان پیچید و دشت یاس پرپر شد
تک شاخه افسرده ی احساس پرپر شد
محبوب من اینجا اساس زندگی زور است
تا هست دنیا عاشق از معشوق خود دور است
تو می روی اما من اینجا باز می مانم
از فصل کوچ قاصدکها باز می مانم
تو می روی چون رود و من چون کوه می مانم
در ابتدای جاده ی اندوه می مانم
تو بادی و من بید در دستان پاییزم
کز سجده ی چشم سیاهت بر نمی خیزم
تنها، به آفاق جدایی چشم می دوزم
در شعله های هیزم احساس می سوزم
آری برو، اینجا کسی فکر اقاقی نیست
خط موازی هم به دنبال تلاقی نیست
پایان ما هم از همان آغاز پیدا بود
با اینکه مجنون عاشق چشمان لیلا بود
 

  • آوای ظهور


کاش میشد هیچکس تنها نبود
کاش میشد دیدنت رویا نبود
گفته بودی باتو میمانم ولی
رفتی و گفتی که اینجا جا نبود
سالیان سال تنها مانده ام
شاید این رفتن سزای من نبود
من دعا کردم برای بازگشت
دستهای تو ولی بالا نبود
باز هم گفتی که فردا میرسی
کاش روز دیدنت فردا نبود …

  • آوای ظهور

می خواهم عوض شوم

چرا باید دلتنگ باشم؟

تو باید دلتنگ شوی...

می خواهم آن سیب قرمز بالای درخت باشم

در دورترین نقطه...

دقت کن رسیدن به من آسان نیست !

اگر همتش را نداری آسیب به درخت نرسان

به همان سیب های کرم خورده ی روی زمین قانع باش!

  • آوای ظهور

کاش میدانستی که دلم دریاست

و ز طوفان نگاهت هر دم به خروش آمده است

تا فاش کند غم تنهایی خویش

کاش می دانستی که چشمانم

تا تو را می بینند

 ناخودآگاه سر سجده فرو می آرند

کاش می دانستی...

  • آوای ظهور


تو را قسم می دهم به خدایی که در دل داری

تا زمانیکه قلبم را از آن خود نکردی به من نگو دوستت دارم

به همان خــــــــــــدا من با این واژه زندگی خواهم کرد

اگر هم نفرین نکنم آه دل شکسته دامن گیرت خواهد شد

من از شکستن ها بیزارم

می خواهم جلوی دلم سربلند باشم

اینبار با دلت بگو :

آیا مرا دوست داری؟
  • آوای ظهور


نشد تا تو هستی من عاشق بشم . نشد قلب ما عشقو باور کنه
,
به امشب به تقدیر من عشق تو
,
به حالی که بی من، تو داری قسم
,
به عنوان روزی که بردی منو
,
به حسی که گفتی میایی قسم
,
به دل خواهی اولین دلهره
,
به گاهی که با من نبودی قسم
,
جدا می‌شی و می‌رود خاطره
,
ولی شک نکن من به تو می‌رسم
,
نشد تا تو هستی من عاشق بشم
,
نشد قلب ما عشقو باور کنه
,
شب رفتنت آرزو می‌کنم
,
خدا وقت دوریتو کمتر کنه
,
به چشمای تو قبل هر گریه‌ای
,
قسم می‌خورم یاد تو با منه
,
قسم می‌خورم بغض این انتظار
یه روزی تو آغوشمون بشکنه

 

شاعر: فرزاد حسنی


  • آوای ظهور


      پای هر خداحافظی محکم باش ...


کم کم یاد خواهی گرفت

تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست

و زنجیر کردن یک روح را

اینکه عشق تکیه کردن نیست

و رفاقت، اطمینان خاطر



و یاد می‌گیری که بوسه‌ها قرارداد نیستند

و هدیه‌ها، معنی عهد و پیمان نمی‌دهند ...

کم کم یاد می گیری


که حتی نور خورشید هم می‌سوزاند

اگر زیاد آفتاب بگیری

باید باغ ِ خودت را پرورش دهی

به جای اینکه منتظر کسی باشی

تا برایت گل بیاورد ...

یاد میگیری که میتوانی تحمل کنی

که محکم باشی پای هر خداحافظی

یاد می گیری که خیلی می ارزی

  • آوای ظهور

سخت است حرفت را نفهمند،

سخت تر این است که حرفت را اشتباهی بفهمند،

حالا میفهمم، که خدا چه زجری میکشد

وقتی این همه آدم حرفش را که نفهمیده اند هیچ،

اشتباهی هم فهمیده اند.

.:: دکتر علی شریعتی

 


  • آوای ظهور

من اگر عاشقانه می نویسم

نه عاشم و نه معشوق کسی

فقط می نویسم تا عشق یاد قلبم بماند..

در این ژرفای دل کندن ها و عادت ها و هوس ها

فقط تمرین آدم بودن می کنم!

همین.....

  • آوای ظهور